ماهنامه مشکات

ماهنامه فرهنگی مذهبی مشکات ، ماهنامه ای برای همه ی مساجد

ماهنامه مشکات

ماهنامه فرهنگی مذهبی مشکات ، ماهنامه ای برای همه ی مساجد

ماهنامه مشکات


طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات
نویسندگان

ماهنامه مشکات شماره 34

دوشنبه, ۲۸ دی ۱۳۹۴، ۰۸:۰۸ ق.ظ
به کوشش جمعی از بچه های مسجد صاحب الزمان(عج) رضی آباد پایین با کمک خداوند و لطف ائمه(ع) توانستیم شماره 34  منتشر کنیم. 
ماهنامه را با نام مسجد  و هرجایی که می خواهید چاپ کنید؛ شما می توانید فایل را ویرایش نموده و با نام خود به چاپ برسانید. 
در نهایت امیدوارم نسخه ای از این شماره به محضر امام عزیزمان ،حضرت مهدی(عج) برسد و ایشان برایمان دعا کنند.
دانلود در ادامه مطلب ...



﴿یَا بَنِیَّ اذْهَبُواْ فَتَحَسَّسُواْ مِن یُوسُفَ وَأَخِیهِ وَلاَ تَیْأَسُواْ مِن رَّوْحِ اللّهِ إِنَّهُ لاَ یَیْأَسُ مِن رَّوْحِ اللّهِ إِلاَّ الْقَوْمُ الْکَافِرُونَ﴾ یوسف،87
مواظب باش
روز آرام‌آرام شب می‌شود. شب هم به‌آرامی روز می‌شود. بعضی مثل روزند و مثل روز، روشنی و صفا دارند؛ ولی نباید مغرور باشند، چون ممکن است آرام‌آرام دچار تاریکی و گناه شوند. بعضی مثل شب،تاریک و ظلمانی اند؛ ولی نباید مأیوس باشند، چون ممکن است به نور و نورانیت راه پیدا کنند و سرانجام همان شوند که خدا می‌گوید و خدا می‌خواهد.
پس نباید ناامید شد: (لا تیأسوا من روح‌الله)


﴿وَمِن شَرِّ حَاسِدٍ إِذَا حَسَدَ﴾ فلق،5
سلامت باش
اگر مشتی سوزن و سنجاق و تیغ داخل نایلونی بریزی، حتماً سوراخ می‌شود. باور کن حسـادت مثل همان سوزن و تیغ است: اول خودت را از پا درمـی‌آورد. برای همین است که امیر مؤمنان می‌فرماید:(صحة الجسد من قلة الحسد) «سلامتی تن در کم کردن حســـادت است».
هرچه حســـادت کمتر، تن هم سالـــــم‌تر؛ مثل دو کفة ترازو که هرچه آن کفه پایین‌تر، این کفه بالاتر.
     آستان قدس رضوی، معاونت تبلیغات و ارتباطات اسلامی


شش توصیه پیامبر به امیرالمؤمنین
پیامبر گرامی اسلام(ص) به حضرت علی(ع) می‌فرمایند: ای علی(ع)! ششصد هزار گوسفند می‌خواهی یا ششصد هزار دینار یا ششصد هزار جمله؟ عرض کرد: ای رسول خدا ششصد هزار جمله. پیامبر فرمودند(آن) ششصد هزار جمله را در شش جمله جمع (وخلاصه)می‌کنم ای علی!
1.هرگاه دیدی مردم به فضایل و مستحبات می‌پردازند، 
تو به کامل کردن واجبات بپرداز
2.هرگاه دیدی مردم سرگرم دنیایند، تو سرگرم آخرت شو
3. و هرگاه دیدی مردم به عیب‌های دیگران می‌پردازند، تو به عیب‌های خودت بپرداز،
4. و هرگاه دیدی مردم به آراستن دنیا می‌پردازند، تو به آخرت بپرداز
5. و هرگاه دیدی مردی به زیادی عمل می‌پردازند، تو به خالص کردن عمل بپرداز
6. و هرگاه دیدی مردم به خلق متوسل می‌شوند، تو به خالق متوسل شو. 
میزان الحکمة ج3ص2403



چوب این برخورد غلط را خوردم
 آیت ا... بهاءالدینی نقل می‌کنند: در دوران جوانی شبی دیروقت به خانه برگشتم، به‌طوری‌که یک ساعت بیشتر به اذان صبح نمانده بود! هنگامی‌که وارد خانه شدم، مادرم را چنان ناراحت و آشفته‌خاطر دیدم که ناگهان به‌سوی من آمد و گفت: چرا این‌قدر دیر کردی؟!
 از ناراحتی و نگرانی تا الآن نخوابیده‌ام. بنده با غرور جوانی‌ای کـه داشتم، به‌جای اظهار محبت و عذرخواهی از ایـشان گفتم: بی‌خود نخوابیده‌اید، می‌خواستید بخوابید. اما چندی نگذشت که چوب این برخورد غلط را خوردم. هرچند آن شب در پی کار خوب و پسندیده بودم، ولی به خاطر پایمال کردن حقوق دیگران و اذیت پدر و مادر تنبیه شدم.
دریای عرفان ،آیت ا… بهاءالدینی ، 5، هیئت منتظران مهدی عجل ا… ، ص26 


حتمی دلیلی دارد ...
مردی تاجر در حیاط  قصرش انواع مختلف درختان و گیاهان و گل‌ها را کاشته و باغ بسیار زیبایی را به وجود آورده بود. تا این‌که یک روزبه سفر رفت. در بازگشت، در اولین فرصت به دیدن باغش رفت. اما با دیدن آنجا، سر جایش خشکش زد... تمام درختان و گیاهان در حال خشک شدن بودند، رو به درخت صنوبر که پیش‌ازاین بسیار سرسبز بود، کرد و از او پرسید که چه اتفاقی افتاده است؟
درخت به او پاسخ داد: من به درخت سیب نگاه می‌کردم و با خودم گفتم که من هرگز نمی‌توانم مثل او چنین میوه‌هایی زیبایی بار بیاورم و با این فکر چنان احساس ناراحتی کردم که شروع به خشک شدن کردم...
مرد بازرگان به نزدیک درخت سیب رفت، اما او نیز خشک‌شده بود...! علت را پرسید و درخت سیب پاسخ داد: با نگاه به گل سرخ و احساس بوی خوش آن، به خودم گفتم که من هرگز چنین بوی خوشی از خود متصاعد نخواهم کرد و با این فکر شروع به خشک شدن کردم.
ازآنجایی‌که بوته‌ی یک گل سرخ نیز خشک‌شده بود علت آن پرسیده شد، او چنین پاسخ داد: من حسرت درخت افرا را خوردم، چراکه من در پاییز نمی‌توانم گل بدهم. پس از خودم ناامید شدم و آهی بلند کشیدم. همین‌که این فکر به ذهنم خطور کرد، شروع به خشک شدن کردم.
مرد در ادامه‌ی گردش خود در باغ متوجه گل بسیار زیبایی شد که در گوشه‌ای از باغ روییده بود. علت شادابی‌اش را جویا شد. گل چنین پاسخ داد: ابتدا من هم شروع به خشک شدن کردم، چراکه هرگز عظمت درخت صنوبر را که در تمام طول سال سرسبزی خود را حفظ می‌کرد نداشتم، و از لطافت و خوش بویی گل سرخ نیز برخوردار نبودم، با خودم گفتم: اگر مرد تاجر که این‌قدر ثروتمند، قدرتمند و عاقل است و این باغ به این زیبایی را پرورش داده است می‌خواست چیزی دیگری جای من پرورش دهد، حتماً این کار را می‌کرد. بنابراین اگر او مرا پرورش داده است، حتماً می‌خواسته است که من وجود داشته باشم. پس‌ازآن لحظه به بعد تصمیم گرفتم تا آنجا که می‌توانم زیباترین موجود باشم...


مهدویت و آسیب‌های فرارو
شتاب‌زدگی آفتی است که دامن برخی افراد را گرفته است.نزدیک شمردن ظهور،مهیّای ظهور بودن و کوشش برای زمینه‌سازیِ ظهور، بسیار مفید است، اما نباید در این راه شتاب‌زده بود. شتاب‌زدگی ناشی از درک نکردنِ حکمت و مصلحت خداوند در این امر است و گاه،یأس و ناامیدی افراد از ظهور حضرت یا گرایش آنان به شیّادان و مدّعیان دروغین را موجب می‌شود.
امام جواد(ع) دراین‌باره می‌فرمایند:«...در زمان غیبت، عجله کنندگان و شتاب زدگان در امر ظهور، هلاک شوند و اهل تسلیم و صبر نجات یابند.» نیز، از پیامبر(ص) روایت است که فرمودند:« خوشا به حال صابران در دورة غیبتِ او و استواران در محبّتِ او... .»   
آستان قدس رضوی

انسان چقدر می‌ارزد ؟!
 علامه محمدتقی جعفری(ره) می‌گفتند: برخی از جامعه شناسان برتر دنیا در دانمارک جمع شده بودند تا پیرامون موضوع مهمی به بحث و تبادل‌نظر بپردازند. موضوع این بود: «ارزش واقعی انسان به چیست»؟ ... هرکدام از جامعه شناسان، سخنانی گفته و معیارهای خاصی ارائه دادند. هنگامی‌که نوبت به بنده رسید، گفتم: اگر می‌خواهید بدانید یک انسان چقدر ارزش دارد، ببینید به چه چیزی علاقه دارد و به چه چیزی عشق می‌ورزد. کسی که عشقش یک آپارتمان دوطبقه است، درواقع ارزشش به مقدار همان آپارتمان است. کسی که عشقش ماشینش است، ارزشش به همان میزان است. اما کسی که عشقش خدای متعال است، ارزشش به‌اندازه خداست... من این مطلب را گفتم و پایین آمدم. وقتی جامعه شناسان سخنان من را شنیدند، برای چند دقیقه روی پای خود ایستادند و کف زدند. هنگامی‌که تشویق آن‌ها تمام شد، من دوباره بلند شدم و گفتم: عزیزان، این کلام از من نبود، بلکه از شخصی به نام علی(ع) است. آن حضرت در نهج‌البلاغه می‌فرمایند: «قِیمَةُ کُلِّ امْرِئٍ مَا یُحْسِنُه»؛ «ارزش هر انسانی به‌اندازه چیزی است که دوست می‌دارد». وقتی این کلام را گفتم، دوباره به نشانه احترام به وجود مقدس امیرالمؤمنین علی(ع) از جا بلند شدند و چند بار نام آن حضرت را بر زبان جاری کردند.          
کیهان نیوز ، 27 تیر 91 ، شماره 20258 


زمانه عجیبی است!
برخی مردمان امام گذشته را عاشق‌اند ، نه امام حاضر را...
میدانی چرا؟
امام گذشته را هرگونه بخواهند تفسیر می‌کنند اما امام حاضر را باید فرمان برند!
و کوفیان عاشورا را این‌گونه رقم زدند...  
شهید مرتضی آوینی

حاجت غلام در حرم حضرت امام رضا (ع) روا شد
ابوالحسن محمد بن عبدا... هروى می‌گوید: مردى از اهالى بلخ با غلامش به زیارت حضرت امام رضا(ع) آمد، خود و غلامش آن حضرت را زیارت کردند.
ارباب بالاى سر حضرت آمد و مشغول نماز شد و غلام پایین پاى حضرت به نماز ایستاد.
چون هر دو از نماز فارغ شدند به سجده رفتند و سجده را طولانى نمودند، ارباب پیش از غلام سر از سجده برداشت و غلام را صدا کرد، غلام سر از سجده برداشت و گفت: لبیک اى مولاى من! 
به غلام گفت: مى‏خواهى آزادت کنم؟ گفت: آرى، گفت: تو در راه خدا آزادى و فلان کنیز من هم که در بلخ است در راه خدا آزاد است و من در این حرم مطهر او را با این مقدار مهریه به همسرى تو درآوردم و پرداخت آن را نیز ضامن شدم و فلان زمین حاصلخیز خود را هم وقف بر شما دو نفر و اولادتان و اولاد اولادتان و همین‌طور نسل و ذریه شما کردم و حضرت امام رضا(ع) را هم به این برنامه شاهد گرفتم.
غلام گریست و به خدا و به حضرت رضا(ع) سوگند یادکرد که من در سجودم جز این امور را نخواستم و به این سرعت اجابتش از سوى خدا برایم معلوم شد.
عیون أخبار الرضا: 2/ 282، باب 69، حدیث 7


ما برای این چادر داریم می‌رویم!
در دوران جنگ حال یکی از رزمنده ها خیلی بد بود، رگ‌هایش پاره شده بود و خونریزی شدیدی داشت. دکتر او را دید به من گفت بیاورمش اتاق عمل. من آن زمان چادربه‌سر داشتم. دکتر اشاره کرد که چادرم را دربیاورم تا راحت‌تر بتوانم مجروح را جابه‌جا کنم، مجروح که چنددقیقه‌ای بود به هوش آمده بود به‌سختی گوشه چادرم را گرفت و بریده‌بریده گفت: من دارم می‌روم تا تو چادرت را درنیاوری. ما برای این چادر داریم می‌رویم، چادرم در مشتش بود که شهید شد. از آن به بعد در بدترین شرایط هم چادرم را کنار نگذاشتم.  
راوی، خانم موسوی یکی از پرستاران دوران دفاع مقدس

نماز صبح
همین ننگ بس برای منتظر امام زمان(عج) که یک روز نماز صبحش قضا شود.
شهید حسن باقری

هفت قدم
بعضی افراد فکر می‌کنند در بین وضو گرفتن اگر هفت قدم راه بروند و بعد مسح بکشند وضویشان باطل می‌شود. درحالی‌که اندازه مشخصی برای راه رفتن در وضو وارد نشده و فقط باید موالات (پی‌درپی بودن) کارهای وضو حفظ بشود.  
 جامع الاحکام صافی، ج 1، ص 34، س 94

شاید رضای خدا در یک عمل کوچک باشد!
علی(ع)می‌فرماید: خداوند رضایت و خشنودی خودش را در طاعتش مخفی کرده،پس هیچ‌کدام از طاعات و عبادات را کوچک نشمار؛چه‌بسا که همان عبادت موافق رضا و خشنودی خداوند است وتو نمی‌دانی.هیچ‌کدام از کارهای خوب و عبادات را کوچک نشمارید،شاید رضای خدا در همان عمل باشد. 
در خیابان راه می‌روید، پوست هندوانه یا خیاری را می‌بینید، آن را بردار و کناری بگذار مبادا زنی که بچه در بغل دارد به زمین بخورد. این‌یک عمل نیک است، همین را کوچک مشمار؛ شاید رضا و خشنودی خداوند در همین عمل باشد. پیرمردی از مسافرت آمده، چمدانش را نمی‌تواند بلند کند، تو کمکش کن و چمدانش را حمل کن. یک‌وقت می‌بینی همین عمل به‌ظاهر کوچک، تو را بهشتی کرد؛ چرا؟ چون خداوند رضایت و خشنودی خود را در طاعات مخفی کرده است. نیمه‌های شب از خواب برمی‌خیزی، تشنه‌ای، آب می‌خوری،همان موقع می‌گویی: «صلی‌ا... علیک یا اباعبدا...» ناگـــاه درمـی‌یابی که همین سـلام دادن به امام حسین(ع) کارت را درست می‌کند و برای همین سلامی که نیمه‌شب به امام حسین (ع) دادی، به بهشت می‌روی.در اتوبوس نشسته‌ای، پیرمردی وارد می‌شود، بلند شو جایت را به او بده و همین عمل خیر را کوچک مشمار؛ یک‌وقت می‌بینی همین عمل به‌ظاهر کوچک،‌ نجاتت می‌دهد. همسـایه‌ات توانایی دادن کـرایه‌خـانه را ندارد، به او کمک کن و این کار را کوچک به‌حساب نیاور؛ شاید رضای خدا در این عمل باشد.
در محضر آیت‌ا... مجتهدی تهرانی(ره)، ج1، ص 59 




                                  
فایل Word شماره 34            فایل PDF شماره 34

حجم: 4.5 مگابایت               حجم: 1.1 مگابایت


اگر متون را در فایل ورد چسبیده به هم مشاهده می فرمایید این نرم افزار را نصب بفرمایید.

نرم‌افزار «ویراستیار» افزونه‌ای برای مایکروسافت وُرد است که برای استفادهٔ کاربران فارسی‌زبان طراحی شده است. از قابلیت‌های ویراستیار می‌توان به اصلاح خطاهای املایی، اشتباهات ویرایشی و نشانه‌گذاری، و نیز استانداردسازی متون فارسی اشاره کرد.


فونت های مورد استفاده
B Mitra
B Yekan
IranNsataliq
Adobe Arabic

A Neirizi

  • رضا

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی